- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مناجات ماه رمضانی و روضه سیدالشهدا علیه السلام
روضه دارم من و افطار لبم نان حسین رزق مـاه رمضانم هـمه احسان حسین پیش از افطار شنیدم پدرم تشنه که بود زیر لب گفت فدای لب عـطشان حسین مادرم اشک فشان آب به کامم میریخت تا که من هم بشوم بیسر و سامان حسین به گـمانم که شود چادر زهـرا سـپرش هر کسی گریه کند بر تن عریان حسین این شنیدم به جنان خنده کـنان پای نهد هرکه در روضه شود مضطر و نالان حسین هر چه فخر است در عالم همه از مکتب اوست همه از کـربـبلا باشد و مـیـدان حـسین جان اگر هست به تن هدیۀ جانیست که داد همۀ هستی من زاده شد از جان حسین تاج عزّت به سرم بست ز اشک غم خود اینچنین شد که شدم تابع فـرمان حسین گفت با عزٌت خود خو کن و ذلت مپذیر با چنین کار نـشـستم سر پیـمان حـسین روزه را روضه نوشتم به غلط تا شاید بنویـسـند مـرا عـبـدِ مـسـلـمـان حـسـین گوش کن میرسد از گوشۀ گودال و زِ نِی نالـۀ فـاطـمـه و نـغـمـۀ قــرآن حـسـیـن شاهد آشفـته اگر گفت سخن عیب مکن که به خون موج زند زلف پریشان حسین
: امتیاز
|
مناجات ماه رمضانی با خداوند رحمان
معصیت بود که سوزاند عـبادات مرا بر نگـرداند به من حِس مناجـات مرا نا گزیر است گدا، دم ز عطایت بزند نیـمه شب عبد گـنه کار صدایت بزند با امید آمـدهام شـاه، فـقـیـرم، چه کـنم ترسم این است گنه کار بمیرم چه کنم من شب اول قـبـرم چه حـسـابی دارم گر بپرسند چه داری چه جوابی دارم منم و وحشت قبری که ز هر سو برسد کاش آن لحظه فقـط ضامن آهو برسد یاد دادند به ما وقـت دعا سجـده کـنیم غافـر الذنب بخوانیم تو را سجده کنیم مهر تو در دل ما هـست نمیسوزانی تو سری را که به سجدست نمیسوزانی پوستی را که لطیف است نمیسوزانی بدنی را که ضعیف است نمیسوزانی تو پشـیمان شدهها را که نمیسوزانی جـلو حـرمـلـه ما را که نـمیسـوزانی هر سـحـر ورد زبانی تو، الهی العـفو ربّ شـهـر رمضـانی تو الهی العـفـو
: امتیاز
|
مناجات ماه رمضانی و روضه سیدالشهدا علیه السلام
چون بیابان که نیازش به نم باران است بیـشتر گریه تـسلای دل سـوزان است! مـیـکـده بـاز شـد و زود دویـدیـم هـمه گفته ساقی سه دهه نوبت سرمستان است! گـفـتم اصلا نـروم! آخـر خـطـم دیگر! مادرم گفت برو!خالق تو رحمان است مـا اگـر آمـدهایـم از کـرم آل عـلیست اخـتیار دل رعیت به کف سلطان است رمضان است خـدا بـنـده نـوازی کرده سفرهاش باز شده خانه پُر از مهمان است خوب و بد ریزه خور حضرت حجت هستیم عفو در شأن شماست! طفل اگر نادان است نوکر آن ست که ازخویش دعایی نکند آنچه را خواسته ارباب! دعایم آن است سی شب ماه خدا را به علی بخـشـیدند گـریۀ هر شب ما هـدیـۀ آقـا جان است ما در این ماه مبارک به هوای نجـفـیم دلـمـان وقـت منـاجـات دم ایـوان است گـره کـور مــرا دسـت رقــیـه بـدهـیـد هرچه سختیست به یمن نفسش آسان است روزهام روضه اگر داشت خدا میخردش! خُرّم آن دیده که در روضه فقط گریان است دم افــطـار مـن از آب ســــوالـی دارم آب! دیدی چقدر کام حسین عطشان است؟ تشنهای ماند و سپاهی که همه سیرابند دشنه همسوخت دلش! شمر ولی خندان است آی مــادر تو دگـر جـانب گـودال نـرو خاک عالم به سرم یوسف تو عریان است
: امتیاز
|
مناجات ماه رمضانی با خداوند رحمان
من بدی کـردهام اما تو مـرا بد نـزنی بعد یک عمر که این بندهات آمد نزنی باز کـن بـند اسـیـری ز گـرفـتاری را من خجـالـت زدهام بیـشـتر آبم نـکـنی به تو اصلا نـمـیـاید که حـسـابم نکنی معصیت کردم و هر بار تو ستار شدی من گنهکار و تو آن خالـق غـفّار شدی آمـدم تـا سـحــر شـام سـیـاهـم بـاشـی تـیـشـۀ بت شـکـن بـار گـنـاهـم بـاشی بین آغـوش گرفتی تو مرا حس کردم تا به کی منـتـظر دست تـلـنگـر باشـم آمـدم پـای مـناجـات تو دم خـور باشم یا الـهی تو نـجـات از ته چـاهـم دادی هرکجایی که کریم است دوتا مسکین هست هرکجا دست دعا هست یقین آمین هست من به رحمانیت دست تو ایـمان دارم هـر قـدم در پی دلـدار دلـم میلـرزید مینهم سر روی دیـوار دلم میلرزید روزه داران پـریــشـان تـو یـا ثــارلله
: امتیاز
|
مناجات ماه رمضانی با خداوند رحمان
دیگر ز تو نام و نشان در کارهایم نیست ایمان به تو در ذکر یا غفارهایم نیست آنقـدر بیپـرده گـناه و معـصیت کردم دیگر اثـر در ذکر یا ستـارهایم نیست هرچند توبه میکنم روزی هزاران بار اما پشیمانی در این تکـرارهایم نیست هر روز و شب نام تو در گفتارهایم هست اما نـشانی از تو در کردارهایم نیست این توبههای من خودش هم توبه میخواهد انگـار امیـدی به استـغـفـارهایم نیست دیگر سحرهایم ندارد رنگ و بویت را دیگر صفا در سفرۀ افـطارهایم نیست
: امتیاز
|
مناجات ماه رمضانی و شرح حال ما
تـوبـهای مـیطـلـبد عـفـوِ اِلهِ من و تو که کـند رحم به این ناله و آهِ من و تو لطف حق منتظرِ بارشِ چشمان کسیست تا بشویَـد گُـنه از روی سیـاهِ من و تو ابرِ رحمت چکد از گوشۀ چشمان دعا قدرتی هست در این توشۀ آهِ من و تو یک قَـدَم مانده به تـقـدیرِ شب قـدر بـیا نیست جُـز آهِ سحـرگاه، پـناه من و تو گِرِهی باز کن از رشتۀ غمهای بزرگ تا گِرِه وا شود از ابروی ماه من و تو چشمِ دل ماند ز دیدارِ نگـارندۀ خویش ای دل اینجاست خدا چشم به راه من و تو چـشمۀ آب بقـا گر چه نَخُـشکد هرگز؛ پس چه شد یک شبه خشکید نگاه من و تو؟ برو ای اهل ریا، خشک مکن دریا را با خـدایـنـد خـلایـق، نه سپـاه من و تو بس کـن ای مـدّعـیِ دیـنِ نـفـاق آلـوده شهرمان تیره شد از رنگِ گناه من و تو علّتِ اینکه نیامد پـسرِ فـاطمه چیست؟ مانـده در پـردۀ اعـمالِ تـبـاهِ من و تو! گر شَوَد دستِ تـوسّل ز ولایت کـوتاه سامـری میشکـند قُـبح گـناه من و تو هدف از خلقتِ ما معرفت محبوب است این جهان نیست قدمگاهِ رفاه من و تو نور ما نور حسین است؛ خـدا میداند کـربـلای دلِ ما هـست گُـواه من و تو
: امتیاز
|
مناجات ماه رمضانی با خداوند رحمان
گـنهکـاری پـریـشانم إِلَهِی لا تُـؤَدِّبْـنِی پـشیـمـان پـشـیـمانـم إِلَهـِی لا تُـؤَدِّبْـنِی نه دنبال مفـاتـیحم نه با ادعیه مأنـوسم جـدا از نـور قـرآنـم إِلَهِـی لا تُـؤَدِّبْـنِی نه پابندم به واجب ها نه دورم از حرام تو علی الظاهـر مسلـمانم إِلَهِی لا تُؤَدِّبْنِی مناجاتم کسالت بار دعاهایم همه دنیاست کجا رفته است ایـمانم إِلَهِی لا تُؤَدِّبْنِی دهانم روزه است اما زبانم روزه اصلا نیست چه شد زهـد فـراوانم إِلَهِی لا تُـؤَدِّبْنِی امیرالمومنین فرمود دنیا منشا شر است اسیـر شـر شده جـانـم إِلَهِی لا تُؤَدِّبْـنِی تـمام دردهـایم را به آقـای نجـف دادم عـلی دادست درمـانـم إِلَهِی لا تُـؤَدِّبْنِی مراهم کربلایی کن مرا شش گوشه راهی کن ببـین بـدجـور گـریـانم إِلَهِی لا تُؤَدِّبْنِی به حق یک تن بی سر بحق یک سر بر نی گـدای شـاه عـطـشانـم إِلَهِی لا تُؤَدِّبْـنِی
: امتیاز
|
رباعی های مناجات ماه رمضانی
آمـد رمـضـان و تـا خـدا مـا را بُــرد تـا چـشـمـۀ روشـن دعــا مـا را بُـرد ************* ************* ************* ************* ************* *************
: امتیاز
|
غزل مناجاتی با خداوند
یک قطره اشک شرم مرا «یم» حساب کرد کوثر حساب کرد، و زمزم حساب کرد آهِ یـکى گـرفـت، به پـاى هـمه نـوشت ما باهـم آمـدیـم که با هم حـسـاب کرد با این خدا هرآنکه طرف شد ضرر نکرد یک دم صدا زدیم، دمـادم حساب کرد کارم اگر نداشت پس اینجا چه می کنم منّت سرم گذاشت مرا هم حساب کرد مـعــلــوم بـود آبــرویــم را نـمـیبــرد از اولـش گـنـاه مـرا کـم حـسـاب کرد اول بـنـا نـداشـت حـسـابـم کـنـد ولــى وقتى که دید فاطمه دارم، حساب کرد این گریه قابلیت غفران نداشت که… پس روى گریههاى محرم حساب کرد فرمود “بالحسین” بگو، گـفـتم و خرید یعـنى مـرا دومرتـبـه آدم حـساب کرد چیزى نمانـده بود که بیـرونـمان کـنند ممنون حیدریم که درهم حساب کرد…
: امتیاز
|
مناجات و وداع با ماه مبارک رمضان
در سـیـنـهام آهـی ز غـم آکـنـده بـاشـد این بنده از خوابِ گران شرمـنده باشد دارد به آخـر میرسد این مـاهِ رحمت چـشـمم به دستانِ تو که بخـشـنده باشد در مخـتصر ساعاتِ باقـیـمانده از ماه عبدِ تو این را با نـدامت خـوانـده باشد در بـاغ احـسـانِ تو گر یاسی نـچـیـدم هرگونه تقصیر و قصور از بنده باشد این روزهـای واپـسـیـن دل بـیقـرارم تـرسـم هـنوز بارِ گـنـاهـم مـانـده باشد ترسم از این که سهـمم از ماهِ کرامت تـقـصیـرِ باقـیـمـانـده در پـرونـده باشد در آخرین شبهای ماهِ عـفـو و بخشش این دل به امـیـد تـو جـانـا زنـده بـاشد قـطعـاً نـگـاهِ مـهـربـانـت در شبِ قـدر کـوهِ گــنـاهـانِ مــرا ســوزانـده بـاشـد مـن کـه بـه مـاهِ رحـمـتـت امــیـدوارم مـاهـی که ایـامش همه فـرخـنـده باشد یا رب ز درگاهت مـرانی این گـدا را دسـتـانِ او خـالـی و سر افکـنـده باشد هر چند میدانم تو میبخشی در این ماه هر دل که از حُـبِّ عـلـی آکـنده باشد!
: امتیاز
|
مناجات و وداع با ماه مبارک رمضان
پـاک در بـنـدگیام قـافـیـه را باخـتـهام فرصتی را که به من داد خدا، باختهام یک طرف دست تهی ازطرفی فرصت رفت بازهـم عـمـر دوسـر باخته را باختهام من که از دوست به غیر از خودِ او خواستهام متن دل را به هـمین حـاشیهها باختهام مست از میکدهها سهم خودش را بُرده من ولی حـال دعـا را به ریـا باخـتهام نفس هر طور که میخواست مرا بازی داد سر و پا را به همین بیسر و پا باختهام در پس پرده حنایم چقدر بیرنگ است آبـرویی که تو دادی هـمه جا، باختهام باختن در همه اوقـات ولیکن بد نیست مـن دلـم را به غـم کـربـبـلا بـاخـتـهام باخـتم دل به حسین و به حقـیقت بردم سجدۀ شکـر کنم بس که به جا باختهام از همان بار که چشمم به ضریحش افتاد دل جدا بـاخـته و عـقـل جـدا باخـتـهام
: امتیاز
|
مناجات ماه رمضان و روضۀ سیدالشهدا علیه السلام
هر کار میکـنم که نلـغـزم نمیشود در حفظ توبه عـزم مصمم نمیشود هر قدر هم هوای مرا داشت لطف تو امـا دوبـاره بـنـدهات آدم نـمـیشـود آخـر کجا فـرار کـنـم از حکـومـتت وقـتی که مهـربانی تو کـم نمیشود
: امتیاز
|
ذکر زمزمه ای وداع با ماه مبارک رمضان
خدا حافـظ مـاهِ ذکر و مناجات خدا حافـظ لحـظههایِ ملاقـات خـدا حـافـظ افـتـتـاحِ سـحــرها به ما میشد نیمه شب چه نظرها خـدا حـافـظ مـاهِ خـوبِ خـدائی کـریـم الـعـفـو، یا الـهـی الـهـی خدا حافـظ سفـرههایِ ضیـافت به ما کـردی بارِ دیگـرِ عنایت خدا حافـظ سـوز و نـاله یا رب خداحافظ اشک و روضه هرشب خـدا حـافـظ مـاهِ خـوبِ خـدائی کـریـم الـعـفـو، یا الـهـی الـهـی خـدا حافـظ تـشـنگی دمِ افـطار نـنـوشیدنِ آب، شـبـیهِ عـلـمدار خدا حافظ گـریه با دلِ بیتـاب جدا شد زینب چگونه ز ارباب خـدا حـافـظ مـاهِ خـوبِ خـدائی کـریـم الـعـفـو، یا الـهـی الـهـی
: امتیاز
|
مناجات آخر ماه رمضان با خداوند
از تو شرمنده شدمْ من به خودم بد کردم ماهِ رحـمت سِـپری شد و نَشد برگردم در مـناجات تو بودم پیِ حاجات خودم آخـر ماه فـقـط …. رویِ سـیـاه آوردم تو غفوری تو رحیمی تو رئوفی تو کریم من سراپا غم و آهم، من سراسر دردم گونۀ سرخ من از شرمِ حرم زرد شده از خودم خستهام از توبۀ خود دلسردم زیرِ دِیْـنِ تـوأم، العـفـو، الهی بِه حسین بـندهای عـاصیام امّا نوکـر این مَردم هـمۀ توشۀ این بـنـده شده شـش گـوشه دل به لطف و کرمِ شاه حرم خوش کردم تَهِ گودال زمین خورد که من برخیزم دست وپا زد که نگویم دست و پا گم کردم متوسّل به شهـیـدم…. به سرِ بر نیـزه عهد بستم کمکم کن به سویت برگردم
: امتیاز
|
مناجات ماه رمضان و روضۀ سیدالشهدا علیه السلام
جـنـسِ تَـرَکـها روی لبها فرق دارد لـبـهـای مـا با لَـعْـلِ آقـا فـرق دارد مـا پـای سفـره آبْ مینـوشـیم آری پس روضهها با روزۀ ما فرق دارد لب تـشنـهایم اما نَه در بینِ بـیـابـان حتماً عطش در حُرمِ صحرا فرق دارد آتـش اگـر افـتـاده بر جـان و تن ما لب تشنه جـنگـیـدن خدایا فرق دارد لب تشنه و زخمی به میدان رفت ارباب وقتِ عطش سینه زدنها فرق دارد هربار میافـتاد میگـفـتـند… حمله آیا غـمَـش با داغ زهـرا فـرق دارد ای روزهدارِ روضهخوانْ اشک من و تو روزی کـه بـرگـردد آقـا فـرق دارد
: امتیاز
|
مناجات ماه رمضانی با خداوند
خـبـر آمـد کـه بـهــار دل مـا آمـد بـاز مــژدۀ کـم شـدن فـاصـلـههـا آمـد بـاز از لـب عــرش خـداونــد نـدا آمـد بـاز بـنـدگـان مـاه خـدا، مـاه خـدا آمـد بـاز من که پابند هوسها و گـناهم چه کنم؟ ندهـد گر که خـداونـد پـنـاهم چه کـنم؟ خبر آمد که کریم آمد و در واشده است سفره پرداز قدیم آمد و در واشده است اسم رحمان و رحیم آمد و در واشده است ماه قـرآن عـظیم آمد و در واشده است آی مردم! به خـدا ربِّ رحـیـمی داریم تـوبـه آریـد، خـداونـد کـریـمـی داریـم ای که بخشندۀ هر جرم و گناهی، العفو به پشـیـمان شدگـان نیز پـناهی، العـفو من پشـیـمان شدهام؛ نیم نگـاهی، العفو یــا الــهـیّ و الـهـیّ و الـهـی، الـعــفـو من گـدای توأم ای حضرت الله، بده!- یارب این سوخته دل را که محک لازم نیست بچهای را که کتک خورده، فلک لازم نیست گرد خوان تو فقیرم من و شک لازم نیست تا سر سفره حسین است نمک لازم نیست بـاز بـا روضۀ اربـاب، مرا بخـشیـدند ذکر من شد عطش و آب، مرا بخشیدند
: امتیاز
|
مناجات ماه رمضانی با خداوند
در سحر چشم که گریان بشود خوبتر است سائلت پـاره گریبان بشود خوبتر است گرچه موسیست مناجاتی طور تو ولی گر خدا همدم چوپان بشود خوبتر است روسیاهی که به هـمراهی خـوبان برود بر در کهف نگهبان بشود خوبتر است ابر رحمت توئی و از همه من تشنه ترم تشنه گر خرج بیابان بشود خوبتر است انـدکی نـیز مرا هم بنـشان پیـش خودت میزبان همدم مهمان بشود خوبتر است به طـبـیـبان دگر نـسـخـۀ ما را مـسـپـار درد با دست تو درمان بشود خوبتر است تا درسـتم نکـنی دست از این در نکـشم این گدا دست به دامان بشود خوبتر است بعد هر معصیت از خوف بههم میریزم عبد اگر زود پیشمان بشود خوبتر است آنـقـدر سـیـنـه زنم تا که نـجـاتـم بـدهـی آتش اینگونه گلستان بشود خوبتر است گر بـنا هـست کـسی واسـطـۀ ما بـشـود ضامنم شاه خراسان بشود خوبتر است اشک خوب است که با مرثیه آغشته شود فیض وقتی که دو چندان بشود خوبتر است دوست دارم دم افـطـار کمی تـشنه شوم نوکر شاه که عطشان بشود خوبتر است نام ارباب خودش مظهر اسماء خـداست ذکر العفو حسین جان بشود خوبتر است
: امتیاز
|
مناجات ماه رمضانی با خداوند
وای بر من که دگر بال وپَری نیست که نیست سحر و نافله و چشم تری نیست که نیست چشم ها هرز شد از بس که تنزل کردند آه،در چشم، حیا و حذری نیست که نیست من به هر در که زدم رو به دلم باز نشد جز در مرحمتت حال دری نیست که نیست
: امتیاز
|
مناجات ماه رمضانی با خداوند
سفره باز است، بیایید، غذا آماده است هرکجا صحبت توبه است، خدا آماده است شهر را با خبر از سفرۀ احسان سازید آن کریمی که کشد ناز گدا، آماده است خوب یا بد همه آئید که دعوت شدهایم که در این بزم برای همه، جا آماده است قبل از آنی که دهان باز کند هر بیمار پیش رویش همه اسباب دوا آماده است پَـر پـروازی عـنایت شده بالی بـزنـیم اهل عصیان به کجایید؟ هوا آماده است چه شود این سحر جمعه بگوید زهرا: که برات سـفـر کـربوبـلا آماده است
: امتیاز
|
مناجات ماه رمضانی با خداوند
از گـرد ره رسیـدهام و آخر شب است این تازه کار نوکر زهرا و زینب است من دست خـالـی آمدهام دست پُـر توئی فرق خدا و بنده همین اصل مطلب است جـا مـانـدهام ز مـاه نـبـی ایـهـاالـکـریـم رحمی به عبد خسته که در تاب و در تب است آنـقدر تا به حال که بخـشیـدهای ببخـش زیرا شبیه بخشش یک ماه امشب است کار تو بخـشـش است و قـبولی توبهها اما همیشه کار من العـفو و یا رب است دارد دوبـاره دست گـنه بسـته میشـود تقدیر من ز لطف تو احیای هرشب است ذکر عـلی عـلی است صفـای زبان من ذکر حـسین حسین مرا زینت لب است هی میزنم به سینه به مُـشت گـره شده یاد شکسته سینه که در زیر مرکب است میگفت خواهری به دل خون و سر زنان ای وای قـتـلـگـاه ز نـیـزه لـبا لـب است ای کـشـتـۀ فـتـاده بـه هـامـون، بـرادرم جسمت چقـدر زیر سنان نامرتب است تیر سه شعـبـهای که فرو رفـته بر تنت بر قلب تو نخورده که بر قلب زینب است
: امتیاز
|
مناجات ماه رمضانی با خداوند
رمضان است رفیقان! همه بیدار شویم همه بیدار در این فرصتِ سرشار شویم زیر سنگـیـنی اعـمالِ پـریـشان مُردیم رمضان است، بیـائـید سبکبـار شویم میتـوانـیم در این ماه به قـرآن برسیم میتـوانیم در این ماه، عـلـیوار شویم مـاهِ مـهـمـانیِ حـقّ است، بیـائـید همه تا نمکخوردۀ این سفـرۀ افـطار شویم چـشمها را بـتکـانـیم در این ماهِ زلال با دو آئـیـنـه هـمه راهـیِ دیـدار شـویم زین کنیم اسب، رفیقان سفری در پیش است جای اُتراق نَه اینجاست، خبردار شویم سِرِّ سی جـزء به سی روز فرو میآید هان! رفـیـقان! همه آئـینۀ اسرار شویم یازده ماه گذشت و خبـر از عشق نشد با خداوند، در این ماه مگـر یار شویم رمضان است رفیقان! همه بیدار شویم همه بیدار در این فرصتِ سرشار شویم
: امتیاز
|